رزرو اینترنتی بلیت سینما

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم های ایرانی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پرو در شهر های گوناگون کشور ایران نمایش می شود
نام فیلم : پرو
مدل فیلم : سینمایی
سال ایجاد : ۱۳۹۸

فیلم پرو در سینماهای مختلف ایران

 

 


خلاصه روایت
قصه یک روز از معاش سه شخصیت که در نقاط متفاوت تهران معاش می کنند . آنان برای تهیه‌ لباسی برای عروسی از منزل بیرون میشوند , البته فارغ از آنکه بدانند بر معاش نیز تاثیر میگذارند و موجبات تغییر تحول مسیر معاش یکدیگر میگردند .
این فیلم سینمایی درسالن های اکومال کرج , بهشت سینمایی کوروش , فردوس سینمایی گلستان , فردوس سینمایی هویزه شهر مشهد , بهشت سینمایی ویلاژ گردش گر مشهد مقدس , تماشاخانه پارس کرمان , سینما فرهنگ و تمدن تهران
, و سینما هنر و تجربه بابل نمایش می شود .
هنوز او‌لین چهره یی را که بر روی پرده سینما دیدم را عالی به خاطر دارم . یادم نیست اسم فیلم چه بود یا این که در کدام سینما آن را دیده‌ام , البته آن را هیچ زمان فراموش نکرده‌ام . نصیب متعددی از پرده را مه گرفته بود و باران بی‌مهابا می‌بارید . مردی از دربین مه پدیدار می شد و از کنار گودالی عبور می کرد و در سمت تماشاگران می‌آمد ( بعد ها فهمیدم درسمت دوربین می‌امده ) . مرد یک پارچه سیاه پوشیده بود و از تر شدن ابایی نداشت . کتش را بر روی ساعد دست راستش انداخته بود و مشخص بود از چیزی غمگین است . ضربات قطره‌های باران بر روی آب گودی تصویر را زیباتر کرده بود . هر وقت به آن تصویر فکرمی‌کنم صدای باران در ذهنم مترنم میگردد . خانواده اینجانب مذهبی بودند و اواسط خیر و خوبی با سینما نداشتند . یکسری سال گذشت تا مجدد به سینما بروم .

در به عبارتی روز ها , مردی به همراه همسر و فرزند خردسالش در همسایگی ما مستاجر بودند . مرد کارمند بود البته تمام وقت خویش را در زیرزمین منزل سپری میکرد . بعدازظهرها هر وقت که اینجانب و پسر همسایه در حیاط‌شان بازی می‌کردیم , اورا می‌دیدیم که با کت و شلوار از راز عمل برمی‌گشت و دوان دوان وارد منزل میشد . پرسرعت لباسش را عوض میکرد و مجدد وارد تراس می شد و به ذیل زمین می رفت . یک‌بار در حالی که ما در تراس سرگرم بازی بودیم از زیرزمین بیرون شد و از ما سوال کرد : دوست دارین فیلم ببینید؟ ما فورا پاسخ دادیم آره . از ما دعوت کرد وارد زیرزمین بشویم . باطن زیرزمین یک باکس فلزی قرار داشت که مشابه چرخ گوشت بود . باکس دو تا نوع داشت که روی آن دو عدد قرقره بزرگ نهاده بود . مرد به آن اشاره نمود و اعلام کرد : این پروژکتور سینماست و می‌تونه فیلم نمایش بده . مرد از ما خواست روی زمین بنشینیم تا فیلم را برای ما نمایش دهد . دستگاه با صدای عجیبی آغاز به فعالیت کرد و روبروی ما روی دیوار چهره‌ای ظواهر شد . مرد داشت از دستگاهی که ابتکار کرده بود حرف میکرد و این که هنوز بدون نقص نشده و چه و چه … اینجانب بی ملاحظه به حرف‌های وی محو تماشای فیلم بودم . هنوز هنگامی نگذشته بود که یک دفعه همسرش همراه با فرزند خردسال و سینی خوراک وارد ذیل زمین شدند . زن غر می‌زد که تو کلیه چیزت شده این زیرزمین و … اینجانب گوش نمی‌کردم و ذل زده بودم به تصویر . فیلم تبلیغ یکی‌از فیلم‌های بروس‌لی بود و زود به پایان رسید . حال صدای زن را می‌شنیدم که می‌گفت این بجه‌ها رو چرا آوردی اینجا؟ رو کرد به ما و اظهار کرد بچه‌ها پاشین برید خارج تا نظیر این دیوانه نشدین . دوستم ازجا پرید و اینجانب نیز درپی وی از زیرزمین خارج آمدم ولی هنوز صدای مرد را می‌شنیدم که می‌گفت اگه بتونه صدا رو نیز بخونه تمومه… این اولی باری بود که فرایند تبدیل نوروفروغ به تصویر را می‌دیدم . چنان مسحور کننده بود که تصور میکردم معجزه‌ای در حضور اینجانب فیس داده است . آنها زود از محله ما رفتند و نفهمیدم مرد پیروز شد صدا را همراه تصویر نماید یا این که خیر البته همسرش حق داشت , ما نباید وارد آن ذیل زمین می‌شدیم . ویروس سینما مسری داشت و من‌را نیز روانی سینما کرد .

بزرگی می‌گفت مدام اولین‌ها , رازی در خویش دارا هستند که بایستی آن را کشف کرد . برای اینجانب که این‌گونه بود . شرایط کنونی فیلم‌سازم و هر وقت کسی از اینجانب سوال می نماید چرا وارد سینما شدی؟ گه‌گاه خواب میبینم آن مردی که روی پرده سینما دیدم , خودم هستم . از مشکلات هراسی ندارم و با وجود حزن به راهم ادامه میدهم . از کنار گودال‌ها و دره‌ها عبور میکنم و خستگی‌ناپذیر ادامه میدهم . یا این که خواب آن پروژکتور چرخ‌گوشت نما را می بینم که‌این توشه اینجانب اختراع کننده آن هستم . در تراس ایستاده‌ام تا کسانی

  • ali zandvakili